سرماخوردگی
دیروز یسناجون رو بردیم دکتر، دکتر هم گفت یسناجونم سرماخورده دخترگلم یه چند روزیه خیلی بی تاب شده و زیاد گریه میکنه قربونت برم عزیزم زود خوب شو مامانی ...
نویسنده :
مامان
16:40
خواب
....
یسناجونم وقتی حموم میکنه اصلا گریه نمیکنه، عزیز دلم خیلی ساکت و آرومه حمومش که تموم میشه تازه شروع میکنه گریه کردن، بعد هم مامانی بهش شیر میده، یسناجون هم خیلی زود خوابش میبره اینم یسناجون بعد از حمام ...
نویسنده :
مامان
15:12
یسنا در جشنواره تابستانه نی نی وبلاگ
یسناجونم با کد 621 تو جشنواره شرکت کرده لطفا بهش رای بدید ...
نویسنده :
مامان
20:38
یسناجون ورزشکار می شود!
خاله مانیا
یسناجون یه خاله ی مهربون داره، خاله مانیا 11 سالشه و یسناجونو خیلی دوست داره. وقتی اولین بار یسنا رو دید، یسنا گریه می کرد، خاله مانیا هم به یسناجون گفت: گریه نکن عزیزم من خاله اتم، اگه گریه کنی خاله ناراحت میشه. مانیا جونم گفته حاضره همه عروسکا، کتابا ، اسباب بازیا ، حتی تبلتش رو به یسناجون بده به جز تل سر قرمزشو!!!!!! ...
نویسنده :
مامان
20:38
لبخند
لبخند یسناجون تو خواب ، قربونش برم تو بیداری فقط گریه می کرد، تو خواب میخندید ...
نویسنده :
مامان
20:40
6 روزگی
24 فروردین یعنی 6 روزگی یسناجون رو به خاطر زردی تو بیمارستان بستری کردیم، 2 روز بستری بود، خیلی به من سخت گذشت، انقدر ناراحت بودم که یه لحظه نتونستم بخوابم . اینقدر از دستای دختر کوچولوم خون گرفته بودن که دو تا دستش کبود شده بود. قربونش برم خیلی اذیت شد. اینم یسناجون بعد از مرخص شدن از بیمارستان ...
نویسنده :
مامان
20:32
4 روزگی
یسناجون اینجا 4 روزش بود، خونه مامان جون و بابا جون، من و یسناجون تا 15 روز اونجا بودیم. یسناجونم خیلی گریه می کرد و تقریبا تا دوماهگی این دختر کوچولوی من خواب نداشت، شب تا صبح بیدار بود و گریه می کرد، صبح که می شد می خوابید ، وقتی می خوابید مامانی هم از فرط خستگی خوابش می برد. ...
نویسنده :
مامان
6:39